روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت
سلام قصدم تذکر یک نکته بود از طرف من که سه باری دیوان وحشی را دوره کرده ام. این شعر به هیچ وجه از بافقی نیست و در کلمات اشعار هم دقت کنید متوجه خواهید شد که زبان شعر امروزی است. پاینده باشید
سلام از دقت نظرتان و تذکرتان ممنونم.موفق و سلامت باشید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
قصدم تذکر یک نکته بود از طرف من که سه باری دیوان وحشی را دوره کرده ام.
این شعر به هیچ وجه از بافقی نیست و در کلمات اشعار هم دقت کنید متوجه خواهید شد که زبان شعر امروزی است.
پاینده باشید
سلام از دقت نظرتان و تذکرتان ممنونم.موفق و سلامت باشید